به نام خداوندجان آفرین   حکیم سخن برزبان آفرید

نماز عشق...

مقدمه...

وضو...

باید غسل داد جان ودل را از نا پاکی ها...با پاکترین آب روی زمین...با اشک دیدگان...نه با خون دیدگان.باید غسل کرد...دیگر اشکی در چشمانم نمانده...به جای اشک خون از چشمانم جاری است...ببار خون که میخواهم غسل کنم...میخواهم پاک سازم تنم رابا خونم...با خونی که در رگهایم جاری است .ببار ای چشمانم...خونین ببار...که میخواهم وضوی عشق سازم !

قبله...

قبله کجاست ؟ به کدامین سو باید نماز بخوانم؟ به سوی تو ای عزیز ترینم !به سوی تو...به سمت آسمان ها نمکاز میخوانم چون تو زمینی نیستی...زمینیان شایسته ی قبله بودن و خدایی نمی شوند...تو آسمانی هستی !

مهر...

نمی دانم نامش مهر است یا بت ؟اما بتم هم تو هستی !بتی که نمی شکند.ابراهیم...فکر و منطق هم نیز نمی تواند بت دلم را بشکند !منطق نیز به فراموشیسپرده شد... در ره تو ای بهترینم... بت فرو نریختنی من !

متن اصلی...

نیت...

نیت...نیت...چه گویم از نیت وقتی که تمام ذره ذره ی وجودم قصد قربت تو را دارد...نیت میکنم دو رکعت نماز عشق تقدیم به آستان حضرت دوست به امید آن که مورد قبول قرار گیرد!

الله اکبر...

خداوند بزرگ است...

عشق بالا تر از آن است که به وصف آید...چه آسمانی اش...چه زمینی اش...!

بسم الله الرحمن الرحیم...

به نام خداوند بخشنده ی مهربان...

به نام خداتوندی که مهربانی را به ما بخشید...عشق را... دل رات...جنون را...و پرستش خود رابه ما ارزانی داشت !

الحمد لله الرب العالمین...

ستایش خداوندی را که پروردگار جهانیان است ...

خداوندگار این زمین خاکی... خداوند این ستاره ها... خداوند ماورای ستاره ها... خداوند بهشت...خداوند دوزخ...خداوند برزخ...خداوندگار سرزمین عشق...خداوندگار مردمان عاشق...!

الرحمن الرحیم...

بخشنده ومهربان...

در ره عشق از جانب دوست مهربانی ها دیدم ودل را به صاحب دل بخشیدم... دلداده ی دلش را به مهربانترین دلبر بخشید و بخشنده ترین دلداده... !

مالک یوم الدین...

صاحب روز دین...

روز جزای بی وفایی...روز پاداش با وفایی...روز دین کی است ؟میدانی؟روز وصال! دینم هر روز روزش روز دین است ...هر روز روزش روز پرستش است... هر روزش روز قیامت است...!

ایاک نعبد وایاک نستعین...

پروردگارا تنها تو را می پرستیم... و از تو یاری می جوییم...

تنها...پرستش...یاری...بس...!

اهدنا الصراط المستقیم...

ما را به راه راست هدایت کن...

راه...هدایت...راه عشق...صراط...صراط عشق... راغست ترین راه ها...!

صراط الذین انعمت علیهم...

راه آنان که به آنها نعمت بخشیدی...

راه فرهاد ها... راه کوه ها... راه تیشه ها...راه مجنون ها... راه بیابان ها... راه گمگشته ها... راه شمس ها... راه قونیه ها... راه عاشق ها...!

غیر المغضوب علیهم ولا الضالین...

نه راه کسانی که به آنها خشم فرو بردی ونه راه گمراهان...

نه راه ناپاکان... نه راه مردان گرسنه ی نام ونان...نه راه نامردان... نه راه بی غیرتان... نه راه افراسیاب ها نه راه عاشق کشان...و نه راه بی وفایان...!

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد...

بگو خدا یکتاست...

یکتا! بی همانند! این عشق یکتاست!چرا که در این عشق...عاشق و معشوق یکی بیش نیست...!

الله الصمد...

خدا بی نیاز است...

دردم از یار است و درمان نیز هم...من نیاز ...تو بی نیاز! من تشنه... تو سیراب! من درد ... تو درمان!بی نیازم کن...سیرابم کن...درمانم کن...!

لم یلد ولم یولد...

نه کسی فرزند اوست ونه فرزند کسی است...

آیا این عشق فرزندی دارد؟آیا زائیده شده ی کسی است...؟

ولم یکن له کفواً احد..

ونه هیچکسی مثل و همانند اوست...

هیچکس...مثل...همانند...همانند هرگز! عشق دگر هرگز!هرگز!مگر میشود ...؟

رکوع...

خم میشود... پیش از آن دل تعظیم مکیکند... زمزمه ای زیر لب...نجوایی از پرستش... از تسلیم شدن...

نماز عشق به سجده نرسید...سجاده کفن عاشق شد...سجده اش را در آغوش خالق زمزمه کرد...نه دراین زمین پست ...نمازگزارراوقتی به سوی قبرمی بردند...عطر یاس هواراعطرآگین کرد...خورشیدوماه هردودرآسمان جلوه گرآن روز...ستارگان نیزهم...جهان آمده بودتاببیندخاکسپاری عاشق را...زمین نیزمشتاق پذیرفتن جسم عاشق وآسمان ها بی تاب قدم های روح نمازگزار...

خدانگه دارای عاشق...

اللهم صل علی محمد وآل محمد